
تو حیاط سرد خونه یه روز سرد زمستون * باز آدم برفی می ساختم باچشای خیس و گریون
یه هویج زرد گذاشتم زیر چشماش جای بینی * حیاط برفی قشنگه اما حیف نیستی ببینی
میشینم میون برفا٬نه سوال دارم نه حرفی * یهویی نشست رو شونم دوتا دست سرد برفی
آدمِ برفی عاشق٬اومد و نشست کنارم * گفت که انگاری غریبی٬حرف بزن هواتو دارم
حرف بزن٬بغض گریه هاتو وا کن * زیر لب زمزمه کردم پس توهم گوشاتو وا کن
آدمک٬گوشاتو وا کن٬حرفای دلم زیاده * دل مهربون و سردم تو مسیر انجماده
آدمک٬اون روز برفی زیر ابرای مخاطی * همه جارو زیرو رو کرد اون غریبه دهاتی
آدمک٬اون روز برفی روز سبز خاطرات بود * فکر میکردم برمیگردی اما فکرم اشتباه بود
آدمک٬اون روز برفی هیچوقت از یادم نمیره * با شالت اشکامو پاک کن٬باز داره گریم میگیره
آدمک٬تو چشمام زل زد و خندید٬گفت:پاشو دنیا دو روزه٬ واسه آدمای برفی دل هیچکس نمی سوزه ...